فاطمه ابراهیمی

به پیش

instagram [#222]Created with Sketch.

بیش از یک‌سال است که نوشتن صفحات صبحگاهی را متوقف کرده‌ام.

درحالی‌که پیش از آن بالغ بر 600 روز متوالی، بدون هیچ قضاکردنی این صفحات را پر می‌کردم. در آغاز راه، انگیزه‌ای که داشتم مرا به نوشتنِ منظم مجاب می‌کرد. ولی در میانۀ راه، تبلور ایده‌ها و آشنایی بیش‌تر با خودم بود که منظم نگهم می‌داشت . 120 روز پایانی اما خیری از نوشتن نبردم مگر رسیدن به نقطه‌ای که بتوانم شجاعانه درخواست کمک کنم.

 

هفتۀ پیش، اتفاقی کتاب تازه‌ای از جولیا کامرون-برای زندگی بنویس– را به معرفی طاقچه دانلود کردم و بعد از کمی تورق، وسوسه شدم تا نوشتن این صفحات را بازآغاز کنم. جولیا کامرون معتقد است که هیچ روش اشتباهی برای این انجام این تمرین وجود ندارد.

اما من بنا به تجربۀ خودم نظر دیگری دارم؛ احتمال اشتباه انجام‌دادن این تمرین وجود دارد، اگر که قلم در دست سرزنش‌گر درون بیفتد و او  فرصت نهادینه‌کردن تمام باورهای ناعادلانه و بی‌رحمانۀ خویش را پیدا کند.

 

پس ابن بار، پیش از آنکه چشم‌بسته در انجام این تمرین استمرار به خرج بدهم، اولویت را می‌گذارم روی تشخیص صدای غالب درون ذهنم و تا زمانی‌که از کم و کیف آن مطمئن نشوم حق نوشتن نمی‌دهم.

  1. بعد از یک هفته نوشتن، زمانی را به بررسی صفحاتم اختصاص می‌دهم.
  2. خطاهای شناختی موجود در نوشته‌هایم را کشف و بررسی می‌کنم.
  3. بر اساس بررسی‌های انجام شده، اقدام به بازنویسی می‌کنم

 

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *