عیسی بسیار خندیدی. یحیی بسیار گریستی. یحیی به عیسی گفت که: تو از مکرهای دقیق حق، قوی ایمن شدی که چنین میخندی! عیسی گفت که: تو از عنایتها و لطفهای حق، قوی غافل شدی که چندین میگریی!
ولّیی از اولیای حق در این ماجرا حاضر بود، از حق پرسید: از این هر دو، که را مقام عالیتر است؟! جواب گفت که: احسَنَهُم بی ظَنّا. یعنی: انا عند ظن عبدی بی. من آنجا ام که ظن بندۀ من است. به هربنده مرا خیالی است و صورتی است. هرچه او مرا خیال کند من آنجا باشم. من بندۀ آن خیالم که حق آنجا باشد. بیزارم از آن حقیقت که حق آنجا نباشد. خیالها را ای بندگان من! پاک کنید که جایگاه و مقام من است.
اکنون تو خود را میآزما که از گریه و خنده، از صوم و نماز و از خلوت و جمعیت و غیره، تو را کدام نافعتر است، و احوال تو به کدام طریق راستتر میشود و ترقّیت افزونتر، آن کار را پیش گیر.
منبع(شرح کامل فیه ما فیه- مولانا جلال الدین محمد بلخی- کریم زمانی- نشر معین)