فاطمه ابراهیمی

به پیش

instagram [#222]Created with Sketch.

چگونه به روابطمان گند بزنیم؟

 نادر ابراهیمی

در چهل نامۀ کوتاه به همسرم،

از غم می‌گوید، از معنای زندگی، از روزمرگی، از دوست داشتن، از کم‌لطفی‌های گاه‌به‌گاه خودش، از نداری‌ها و مشکلات اقتصادی، از دغدغه‌های اجتماعی، از اهمیت آگاهی سیاسی زنان، از علاقه‌اش به نوشتن و …

 اما من دوست دارم در این پست کوتاه درباره فقط و فقط یک چیز صحبت کنم.

 به قول خودش:«زبان، بسیار پیش می‌آید که به یک زندگیِ خوب، خیانت کند، و بی‌شمار هم کرده‌است.»

او در نامۀ هفدهم نوشته است:

گهگاه در لحظه‌های پریشان حالی می‌اندیشم که چه چیز ممکن است عشق را به کینه، دوست داشتن را به بیزاری و محبت را به نفرت تبدیل کند...

راستش، اگر پای شخصیت‌های داستان‌هایم در میان باشد، امکاناتی برای چنین تبدیل‌های مصیبت‌باری به ذهنم می‌آید- گرچه هنوز، هیچ یک از آن‌ها‌را رغبت نکرده‌ام که باور کنم و به کار بگیرم...

ای عزیز!

من نیز همچون تو در باب انهدام عشق، داستان‌های بسیار خوانده‌ام و شنیده‌ام؛ اما گمان می‌کنم- یعنی اعتقاد دارم- که علت همه‌ی این ویرانی‌های تاسف‌بار، صرفا سست بودن اساسِ بِنا بوده‌است، و بیش از این، حتی حقیقی نبودن بِنا...

و درنامۀ سی‌وپنجم از مرضی می‌گوید که می‌تواند آهسته آهسته، زندگی مشترک و هر رابطه‌ای را منهدم کند!

... همه می‌دانند که من زبان تلخی دارم؛ زبانی که گویی برای زخم زدن ساخته شده‌است. به همین دلیل بسیار پیش آمده‌است که حس کرده‌ام آن‌چه تو را ناگهان افسرده کرده‌است، نه گلایۀ من، که کنایۀ من بوده‌است، و کارکرد این زبانی که دوره‌های سخت کودکی و نوجوانی، گوشه‌دار و تیز و برّنده‌اش کرده‌است.

هرگز نباید تکرار شود؛ هرگز.

زبان پر خباثت را تنها باید برای دشمن خبیث به کار گرفت، و این بسیار ابلهانه است که گهگاه گمان بریم که در خانۀ خود و در اتاق خود، زیر یک سقف، با دشمنی بدنهاد زندگی می‌کنیم. من اعتقاد راسخ دارم که در چنین حالی، زندگی نکردن، به مراتب شرافتمندانه‌تر، انسانی‌تر و جوانمردانه‌تر از زیستنی است توام با ضربه و زخم.

بانوی بزرگوار من!

بی‌رحمی... بی‌رحمی... این تنها عاملی است که زندگی مشترک را به آسانی به جهنم تبدیل می‌کند.

سخت‌ترین انتقادها اگر با شقاوت همراه نباشد، آن‌طور نمی‌کوبد که مرمت ناپذیر باشد. زمانی که عدالت در بیان حقیقت از میان می‌رود، حقیقت از میان می‌رود!

...

ما باید در جمیع لحظه‌های خشم و افسردگی به خود بگوییم:

بدون زهر... بدون زهر... چرا که هیچ چیز همچون زهرِ کلام، زندگی مشترک را سرشار از بیزاری نمی‌کند!

 

یک پاسخ

  1. چندسال پیش، زمان جولان دادن فیسبوک، چندتا جمله از نادر ابراهیمی خوندم که خیلی به دلم نشست. یه پیجی بود به اسم دریچه‌ی نو، که سلیقه‌ی خوبی توی انتخاب جملات داشت و از اون‌ها عکس نوشته درست می‌کرد.
    در رابطه با این نوع از لطمه زدن به رابطه که توی پاراگراف آخر به اشاره کردی، فکر کنم بهترین راه جلوگیری از تلنبار شدن دلخوری‌ها باشه. درد نباید کهنه بشه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *