فاطمه ابراهیمی

به پیش

instagram [#222]Created with Sketch.

یادداشت روزانه|کارمند نوشت

من شاید با کارمندی متخصص نشده باشم-که تا حدودی شده‌ام و نسبت به امور مختلف دید پیداکرده‌ام- اما

#کارمندنوشت

گاهی انگار دونده‌ای هستم که مرا نشانده‌اند پشت میز تا کارمندی کنم.
به تصورم روی سینه‌ام تتو شده است RUNNER و اینجا نهایت دویی که می‌توانم داشته باشم تایپ‌کردن روی کیبورد است و بدوبدوهای کاغذبازی.
به مدیرم گفتم کاغذبازی فرایند فروش را سخت کرده است گفت:«کاغذ که خیلی وقت است حذف شده و همه چیز اینترنتی پیش می رود.»و من در دلم قضاوتش کردم که معنای کاغذبازی را نمی‌دانست و مدیر بود.
وقتی فرم‌های بانکی را پر می‌کنم، به خودم می‌آیم می‌بینم خیلی از اطلاعات را حفظ شده‌ام و بعد غمگین می‌شوم که چرا این اراده را برای تکرار، سر چیزهای دیگری مثل درس‌های موسیقی یا قواعد نویسندگی صرف نکرده‌ام؟
جوری که احترام می‌گذارم بابت هر امضایی که از مدیران می‌گیرم و قدردانم، دلم را کباب می‌کند برای خودم که این همه زحمت می‌کشم در زندگی و بابت آنها نه تنها از خودم قدردان نیستم که همیشه بابت نکرده‌ها و تنبلی‌های گاه‌به‌گاه و عالی‌نبودن‌هایم به خودم تشر می‌زنم.
من شاید با کارمندی متخصص نشده باشم-که تا حدودی شده‌ام و نسبت به امور مختلف دید پیداکرده‌ام- اما مهارت‌های نرمم روزبه‌روز بهتر شده است؛ کنارآمدن با مدیرهای دیوانه و یادگرفتن از مدیرهای انعطاف‌پذیر و قاطع.
روز ایده‌آل برای من با رفتن به اداره شروع نمی‌شود و با تا بوق‌سگ کارکردن تمام نمی‌شود.
روز ایده‌آل برای من با یک چای تازه‌دم با یار- و هرکسی که برایم عزیز است- شروع می‌شود و کمی تار زدن و بعد هم چهار-پنج ساعت کارکردن و سپس ورزش سنگین و … شام خوشمزه پختن و در خانه‌ای مرتب و تمیز و خوش‌بو شب را صبح‌کردن.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *