من چند نفرم؟
یک: گوش کن بهم. وقتی به آدما میگی به لحاظ روحی خستهام، لازمه تنها باشم یه مدت، کار نکنم، سوالجواب نشم و فقط به مغزم استراحت بدم و زندگیمو مرور کنم قبول نمیکنن ازت. واسه همین ادای آدمایی رو دربیار که میگرن دارن، یا مثلاً سینوزیتشون چند وقت یه بار اوت میکنه، خلاصه که درگیر […]
من نوشتن را به حرفزدن ترجیح میدهم
پیرزنی در من زندگی میکند که چند روزی است از تهران بیرون زده و رفته توی یک شهر کوچکِ بیابانی، به دور از شلوغیها دارد وقت زیادی را در اتاقی کوچک سپری میکند. او اساساً آدم گذشتهنگری است و حسرت هر کارِ کوچک و بزرگی را که باید میکرده و نکرده، میخورَد. خیلیوقتها هم از […]
نوشتاردرمانی چیست؟
من وقتی نوشتن را شروع کردم، داشتم نوشتاردرمانی میکردم. اگرچه نمیدانستم همچین موضوعی وجود دارد. و اینقدر تخصصی است که حتی برایش اصطلاح هم انتخاب کردهاند. من مینوشتم. مدت زیادی بود که تمام واگویههای ذهنیام را روی کاغذ میآوردم. بارها بود که در دفترم از وضعیتی نوشته بودم که شادی مرا دزدیده بود و گفته […]
این نیز بگذرد
هرگز در مواقع حساس و مبرم زندگی، جملهٔ معروف “این نیز بگذرد” به خاطرم خطور نکرده است. و با غصههای پیش آمده در زندگی، طوری برخورد کردهام که انگار آمدهاند و قرار هم نیست بروند. به جای اینکه نگاه کنم از کجا آمدهاند، به کجا میروند و چطور عبور میکنند، زار زار میگریستم. شیون میکردم […]
درمان افسردگی گاه به گاه
افسردگی میتواند همان حالت غمگینی باشد که وسط شادی کردن یخۀ آدم را میچسبد، مثل احساسی منفی بعد از یک موفقیت. یا هر فقدان و ناکامی دیگر، که البته تعدادشان هم تقریبا بیشمار است. با آنها که عجولاند و دوست دارند سریع به مقصد برسند، مثل همان خود قدیمیام کاری ندارم، اصلا حرفی ندارم. اما […]