پوشهای در لپتاپم دارم که اسمش را گذاشتهام:
کتابهای کوچک و ارزشمند من
چند فایل ورد هم با عناوین مختلف در آن قرار دادهام تا هروقت که توانستم و ایدهای بود و نبود، انگیزهای بود و نبود، سری به آنها بزنم و پرشان کنم.
عناوینی مثلِ
- کتاب کوچک صلحِ با خود
- کتابِ کوچک کارمندی
- سختی کارهای سخت
- انگیزههای من برای نوشتن
- فیلمهایی که در پاییز 01 دیدم
- کتابهایی که در پاییز 01 خواندم
- علتها
- نامههایی برای فلسفۀ اگزیستانسیال یا اصلِ بر وجود
در حال حاضر نوشتن دو نمایشنامه هم در جریان است به نامهای زیر:
- میز کنار پنجره، طبقه ششم، ساختمان 20
- یکشنبهها در اتاق درمان
خاصیت این نوشتههای ناتمام و در جریان چیست؟
میدانم در حال نوشتن چه مطالبی هستم و اگر نکتهای نظرم را جلب کند میتوانم فوراً به آنها اضافه کنم- بهتر است بگویم که میدانم به چه چیزهایی باید توجه بیشتری بکنم تا بتوانم کتابهایم را به تدریج کامل کنم.
یکوقتهایی که نمیدانم وقتم را چطور بگذارنم به جای اینکه ذهنم را درگیر افکار بیخود کنم، میروم یکی از این فایلها را باز میکنم و شروع میکنم به نوشتن. ناگهان میبینم کار مهمی که اصلا هم فوری نبوده تا حدودی پیش رفته و همین انگیزهام را برای پیشبردن بقیه کارها افزایش میدهد.
و مزیت آخر که کماهمیت هم نیست این است که هر آن ممکن است این پوشه یک یا چند کتاب بزاید- کتابهایی سالم و سرحال که وقت تولدشان سر رسیده است.
6 پاسخ
منتظرم و دوست دارم در موردشون بخونم.
قطعا شما جزو اولین نفرهایی هستی که میخونیشون وقتی آماده بشن.
سلام خانم ابراهیمی گرامی.
اوّل از همه بگم که وبسایتتون خیلی ساده و قشنگه!
توی این سایت، مطلب خوندن واقعاً لذتبخشه.
دوم هم اینکه چه روشی خوبی رو برای نوشتن کتاب انتخاب کردید.
من عاشق کتابچه و کتابهای جیبیام.
ممنون از نظر لطفتون آقای نوری. خوشحالم که براتون مفید و لذتبخش بوده.
چهقدر خوب و مفید بود مطالب این پست فاطمه جان.
🌸🌸🌸
ممنون که به اشتراک گذاشتی.
ممنون از شما مریم عزیز که خوندی و بازخورد دادی.