وقت‌هایی که از اکتسابی‌بودن مهارت‌ها باخبر می‌شوم ذوق می‌کنم و خبر خوب اینکه هوش سیاسی -یا ترکیب موردپسند من هوش راهبردی- هم مثل سایر هوش‌ها قابل پرورش و تقویت است.
من کارمند هستم و قاعدتاً تمایل ندارم برای همیشه در این سِمَت باقی بمانم و برای اینکه بتوانم توانایی‌ها و شایستگی‌های مدیریت را پیدا کنم لازم است ضمن حسن انجام وظیفه در موقعیت فعلی، مقدمات پیشرفتم را هم بچینم. اگر از افزایش دانش و مهارت که حاصل تلاش پیوسته و گذر زمان است بگذریم استراتژی داشتن و تاکتیکی پیش‌رفتن یکی از ارکان مهم پیشرفت است.
هوش منطقی+هوش هیجانی+ هوش سیاسی= هوش مدیریتی
من خودم را در حال حاضر فردی با هوش بالای راهبردی نمی‌دانم ولی خب از آنجاییکه اهمیتش برایم واضح شده است می‌خواهم تمرینات لازم برای ایجاد و تقویت آن را پیگیری کنم.
همیشه سیاست‌داشتن در رفتار و حرف‌زدن را یک ویژگی منفی می‌دانستم تا اینکه در گذر زمان ارتباطم با آن بهتر شد چون ابعاد کمتر به آن پرداخته شده را کشف کردم.
مثلاً همین امیرکبیر اگر هوش راهبردی نداشت نمی‌توانست در آن شرایط سیاسی و نادانی غالب در جامعه، کمترین حرکت مثبتی انجام بدهد.
برایم ثابت شده است که خیلی‌وقت‌ها برای رسیدن به اهداف مثبت و نیک هم می‌تواند هزارویک مانع وجود داشته باشد که فقط با هوش سیاسی می‌توان از پس آن موانع برآمد و به هدف رسید.
در این یادداشت کوتاه می‌خواهم به طور خاص به تمرینات و نکاتی که در محیط سازمان و کسب‌وکار مفید هستند اشاره کنم.
-
چشم‌انداز خودتان را ترسیم کنید.
-
افراد تاثیرگذار کلیدی در سازمان را شناسایی کنید.
-
روی توسعۀ روابط خود با افراد تاثیرگذار سرمایه‌گذاری کنید.
-
به گروه‌های مهمِ کسب‌وکار/سازمان‌تان بپیوندید.
-
به تمام افراد سازمان واقعاً احترام بگذارید.
-
سطح دانش و اعتبارتان را توسعه بدهید.
-
به طور هوشمندانه‌ای قدرت‌تان را افزایش بدهید و وارد نبردهایی بشوید که احتمال بالای پیروزشدن‌تان در آن وجود دارد.
ترجمۀ عکس شاخص:
یکی از مجازات‌های امتناع از مشارکت در سیاست این است که در نهایت توسط افراد فرودست اداره می‌شوید.
|افلاطون|
4 پاسخ
خیلی پربار بود واقعا.
ممنون.
این 7 مورد رو هرچی بخونی بازم کمه!
مرسی از بازخوردت عزیزم
به به. دمت گرم دختر. چه خوب می نویسی و البته چقدر خوشحالم که به موقع باهات آشنا شدم. سر هر پستت من قلم به دست می گیرم. اول از روی نوشته هات می نویسم و بعد نظر خودم رو و در نهایت یه نتیجه جوندار از نوشتم می گیرم. قلمت مانا
منم از آشنایی با تو خوشحالم عزیزم. زنده باد به این کوشش و انگیزه