من نوشتن را به حرفزدن ترجیح میدهم
پیرزنی در من زندگی میکند که چند روزی است از تهران بیرون زده و رفته توی یک شهر کوچکِ بیابانی، به دور از شلوغیها دارد وقت زیادی را در اتاقی کوچک سپری میکند. او اساساً آدم گذشتهنگری است و حسرت هر کارِ کوچک و بزرگی را که باید میکرده و نکرده، میخورَد. خیلیوقتها هم از […]