فاطمه ابراهیمی

به پیش

instagram [#222]Created with Sketch.

یادداشت روزانه|خانم بانکی

یک پایم در دفتر است و یک پایم در بانک؛ راضی‌ام.

یک پایم در دفتر است و یک پایم در بانک‌ها؛ راضی‌ام.

تنوع، پویایی و تحولاتی که در سازمانم هست برایم جذاب است؛ راضی‌ام.

امروز ناهار نون و ماست خوردم و احساس سبکی می‌کنم؛ راضی‌ام.

در فاصلۀ بین اتمام کارم در بانک و تاکسی گرفتن، سری به کتابفروشی بهشتی زدم و یک کتاب کوتاه خریدم؛ راضی‌ام.

هر موقع در کارم بی‌انگیزه می‌شوم به صدای ریاست گوش می‌کنم :«که امروز دیگر جایی نیستیم که هنگام شروع بودیم- که روزهای پرفشاری را داشته‌ایم و با آن‌ها مقابله کرده‌ایم، جاده‌هایی که مسیر ما از آن عبور می‌کند، آسفالت‌شده نیستند- که باید مشکلاتمان را به جای کوه، به مزرعه‌ای سبز تبدیل کنیم»؛ راضی‌ام.

شام را هم سبک خوردیم، همسرم شکم‌پرست و بهانه‌گیر نیست؛ راضی‌ام.

ادامۀ سریال موفق succession را دیدیم، سریالی که درک‌کردنش برایم راحت نیست؛ راضی‌ام.

یادگرفته‌ام که با متن‌های پیچیده و فیلم‌های پیچیده کنار بیایم و از آن‌ها نترسم؛ راضی‌ام.

سعادت زناشویی را از تولستوی در طاقچه خریدم، کتاب‌خواندن خوش‌شانسی است؛ راضی‌ام.

ساعت نُه‌ونیم شب است و می‌خواهم بخوابم، این هفته را نیم ساعت زودتر بیدار می‌شوم که کمی نرمش کنم و زودتر به شرکت برسم. هرکسی قلقی دارد برای موفقیت و قلق من برای موفقیت در محیط کار، زودتر از موعد به شرکت رسیدن است؛ راضی‌ام.

 

 

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *