فاطمه ابراهیمی

به پیش

instagram [#222]Created with Sketch.

هنر «نه» گفتن- حتی به رئیس

در هفته‌ای که گذشت دو کتاب را مطالعه کردم.

خیلی دوست داشتم این افتخار را با شما به اشتراک بگذارم؛ چون من معمولا کتاب‌های زیادی می‌خوانم ولی به اتمام‌رساندن آن‌ها در زمان کوتاه، به ندرت اتفاق می‌افتد.

انگیزۀ من برای به راحتی و به موقع نه گفتن آنقدر زیاد بود که وقع ما وقع.

بخشی از کتاب را در ادامه آورده‌ام تا شما بخوانید و من مرور کنم:

طریقه نه گفتن به رئیس

در بهترین حالت رئیس‌تان از حجم کاری‌تان مطلع است. او می‌داند که چه کاری در دست دارید و خوب می‌داند تا چه حد می‌توانید در اختیارش قرار بگیرید. پس هنگامی که رئیس‌تان شما را مامور انجام پروژه‌های جدیدی می‌کند یا کارهای جدیدی را به شما می‌سپارد، به اولویت‌بندی مجدد مسئولیت‌های فعلی‌تان می‌پردازد.

به هرحال شرایط باید این‌گونه باشد.

متاسفانه در دنیای واقعی انعطاف کمتری وجود دارد. آیا متن زیر برایتان آشناست؟

در اتاق کار نشسته‌اید و مشغول انجام یک لیست بلند بالا از کارهایتان هستید. در ضمن باید به تلفن همکاران، مشتری‌ها و فروشندگان پاسخ دهید. در حالی که مشغول کار هستید، صدایی در پس ذهنتان مدام نق می‌زند که باید به ایمیل‌ها و تلفن‌هایی که پاسخ نداده‌اید نیز رسیدگی کنید.

به ساعت نگاه می‌کنید و متوجه می‌شوید تا یک ربع دیگر باید در جلسه‌ای شرکت کنید. این یکی از چندین برنامه‌ای است که در طول روز با آن سر و کار دارید و در سکوت با خود می‌گویید:« با این همه جلسه‌ای که توی تقویم دارم، چطور می‌تونم کارهام رو تموم کنم؟»

درهمان لحظه به صندوق پستی روی صفحۀ کامپیوتر نگاه می‌کنید. بلافاصله از این کار پشیمان می‌شوید. علی‌رغم تمام تلاش‌هایتان، مدام به ایمیل‌هایتان اضافه می‌شود و احساس می‌کنید باید فکری به حال حجم کاری‌تان بکنید.

احساس می‌کنید فشار روحی تان زیاد می‌شود.

کارهای زیادی دارید که باید انجام دهید و وقت کافی برای انجام تمام کارهایتان ندارید. بدتر اینکه، نمی‌دانید سرانجام کار چه از آب در می‌آید.

ایمیلی از رئیستان دریافت می‌کنید. با کنجکاوی رویش کلیک می‌کنید تا آن را بخوانید. او از شما می‌خواهد که به پروژه دیگری رسیدگی کنید. با نامیدی آهی می‌کشید چون نه وقت و نه اطلاعات لازم را در اختیار دارید. فقط فرصت دارید تا ناهارتان را بخورید.

اما چگونه «نه» می‌گویید؟ چگونه درخواست رئیس و در واقع کسی که وقت و زمان کاری‌تان را کنترل می‌کند، رد می‌کنید؟

بسیاری از آدم‌ها، کار جدید را به دست می‌گیرند.

آن‌ها لبخندی می‌زنند و تحمل می‌کنند چون با نه گفتن معذب می‌شوند. می‌ترسند که مبادا رئیس‌شان آن‌ها را فرد مناسبی برای کارکردن در نظر نگیرد که این طرز فکر ممکن است تاثیری منفی بر روی حرفه‌شان داشته باشد.

اما مشخص‌کردن حدومرزهای شما ارزشمند است. نه تنها می‌توانید سطح فشار روحی‌تان را مدیریت کنید بلکه بیش از حد دچار تنش نمی‌شوید. آخرین چیزی که به دنبالش هستید، شروع پروژه‌های جدیدی است که فرصتی برایشان ندارید. انجام چنین کاری موجب ناراحتی و شکست خواهد شد.

درحالی که نه گفتن ممکن است دشوار باشد چون همیشه خبر بد دادن، دشوار است، اما راه‌هایی وجود دارند که می‌توانید اوضاع را آرام کنید. در ذیل چند پیشنهاد آورده شده است.

نخست اینکه وقتی به رئیس‌تان پاسخ می‌دهید، در مورد حجم کاری‌تان و اینکه فرصت کافی در اختیار ندارید، رک و بی‌پرده صحبت کنید. برایش توضیح دهید که نمی‌توانید هم روی پروژۀ جدید کار کنید و هم به کارهای جاری‌تان بپردازید. اگر کارهایی در دست دارید که باید در زمان مشخصی به اتمام برسند، به او توضیح دهید. دوم اینکه در مورد پروژه جدید سوالاتی را مطرح کنید. اینکه چقدر فرصت دارید؟ چه کارهایی باید رویش انجام شود؟ به چه مهارت‌هایی نیاز دارید؟ آیا باید فعالیت‌هایی را میان گروهی از همکاران دیگر به اشتراک بگذارید؟

سوم اینکه از رئیس‌تان بخواهید حجم کاری‌تان را دوباره اولویت‌بندی کند. پیشنهاد دهید انجام پروژۀ موجود را که در دست دارید به تعویق بیندازید تا بتوانید زمان و توجه‌تان را به پروژۀ جدید معطوف کنید.

چهارم اینکه اگر هیچ یک از پروژه‌ها و وظایف جاری‌تان را نمی‌توان دوباره برنامه‌ریزی کرد، سوال کنید که آیا امکان دارد پروژۀ جدید به بعد موکول شود؟ به عنوان مثال ممکن است به رئیس‌تان بگویید تا پنج روز آینده کارهای جاری‌تان به پایان خواهند رسید و فرصت بیشتری در اختیار خواهید داشت.

شما می‌توانید بدون اینکه در واقع از واژۀ «نه» استفاده کنید، به رئیس‌تان پاسخ منفی بدهید. در حقیقت، انجام چنین کاری راهکاری زیرکانه است زیرا واژۀ نه با خود بار منفی به همراه دارد. نکتۀ مهم‌تر اینکه از محدودیت‌هایتان صحبت می‌کنید و راه‌حل‌های دیگری پیشنهاد می‌دهید که به رئیس‌تان کمک می‌کند به آنچه می‌خواهد برسد.

راستی، من به نویسندۀ این کتاب ایمیل زدم و نظرات مثبت و نیازهای دیگرم را دربارۀ این موضوع با او مطرح کردم. او پاسخ مرا داد. من از هنر نه گفتن به این فکر “بیخیال بابا! فکر کردی به ایمیلت توجه میکنه یا اصلا می‌خونَدِش؟” استفاده کردم و … به این باور ” تو یکی نِه‌ای، هزاری/ تو چراغ خود بیفروز” عمل کردم.

باافتخار…

6 پاسخ

  1. برخی از رئیس‌ها بدون درک حجم کاری همه چیز رو باهم میخوان. در پاسخ به بیان مشکلات از برنامه‌ریزی صحبت می‌کنند. برنامه‌ریزی، منابع می‌خواد. نیروی کار و زمان لازم

    1. سلام بله موافقم. ممکنه پایین بودن بهره وری رو عاملی بدونن که حجم کار زیاد میشه یا… . اما خب باید نظر رو اعلام کرد و راهی که پیشنهاد میشه رو هم امتحان کرد. رویکرد حل مسئله داشتن به نفع همه است. ممنون که خوندید و نوشتید برام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *