شاید کمتر چیزی بدتر از آن باشد که از کسی که اهل نوشتن است و اندکی هم ادعای نویسندهبودن دارد این پرسید:« چرا فکر نمیکنی داغونتر از این حرفایی هستی که نویسنده باشی و بخوای فکرها و نظرات و نگاهت رو علنی کنی؟»
جواب اول من به اینن سوال ناحور این است که مگر من نوشتههایم را برای کسی جز خودم مینویسم؟
جوابهای دیگری را هم دارم البته؛
۱- خودشناسی چهقدر مهم است؟ یکبار در کتابی خواندم «نوشتن عمل کشف است و نویسنده کاشف! چنانکه خواننده را به این نقطه میرساند: « عه! آره…» البته آن کتاب هنوز نوشته نشده است چون یادم است بعد از ساعتها هرزنگاری به این جمله رسیدم.
۲- تا ننویسی و به فکر علنیکردن اندیشههایت نیفتی، متوجه نمیشوی که فکرکردن و حرفزدن میتوانند کارهای ارزشمندی باشند که تو از آنها فاصله داری.
۳- هرگز اولین باری که تصمیم گرفتم نوشتههایم را بهطور آنلاین منتشر کنم، فراموش نمیکنم.