هدفِ این مقاله:
در اینجا با نگاهی کاربردی و واقعبینانه روی بعد سالم و مثبت کمالگرایی تاکید میکنیم؛ چون از عوارض و بعد ناسالم آن بسیار گفتهاند.
بازتعریف کلمۀ کمالگرایی توسط شما، دستاوردی است که بعد از مطالعۀ این مقاله خواهید داشت.
سخن نهایی ما در یک جمله این است:
نیمۀ خالیِ لیوانِ کمالگرایی نباید مانع ما از نوشیدن آب گوارای درون این لیوان بشود.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی فقط داشتن ایدههای بلندپروازانه و استانداردهای بالا نیست. بلکه وقتی با سختکوشی و قدردانی از تلاشهای خود همراه میشود معنای جامعی پیدا میکند.
کسی که از ترس شکست در مسیر رسیدن به خواستههای بلندپروازانهاش دست به اقدام نمیزند به کمالگرایی مخرب دچار است. این نوع کمالگرایی غالباً با تنبلی اشتباه گرفته میشود؛ چیزی که به خیلی از جوانانِ امروز نسبتش میدهند. دوراقع دیدن موفقیتهای هرروزۀ دیگران از طریق رسانههای اجتماعی باعث میشود توقع بیشتری از خودشان پیدا کنند و با دیدن مسیر پرپیچوتاب آن ناامید میشوند و قید تلاش را میزنند.
در ادامه داستان آنه و جو را میخوانید؛
خواهر و برادر دوقلویی که که بعد از مقطع لیسانس تصمیم گرفتند وارد دنیای کارآفرینی بشوند. هر دو دستی در هنر داشتند و میخواستند از طریق تولید محصولات و تدریس مهارتها و دانش خود کسبوکار کوچک خودشان را راهاندازی کنند.
در آغازِ مسیر هر دو به اندازۀ کافی باانگیزه بودند و امیدوار به نتیجۀ کار. سه سال گذشت و هردو در مسیری مشابه تجربههای متفاوتی را کسب را کردند.
آنه از همان ابتدا با یاددادن هر آنچه که بلد بود کارش را شروع کرد و حین کار روی تقویت مهارتها و اصلاحِ کارش سرمایهگذاری میکرد. او با درآمد حاصل از تدریس توانست محصولات هنریاش را تولید و به بازار عرضه کند. بعد از دوسال مسیر برایش واضحتر شد و با مراکز مختلف قرارداد بست و حالا در سومین سالِ تلاشهایش کارگاه کوچکی را راهاندازی کرده و کارش را با تمرکز بیشتری پیش میبَرَد.
جو از ابتدا خودش را آمادۀ ارائۀ کار نمیدید و به باورش هرچه بیشتر آمادگی کسب کند میتواند احتمالِ اشتباهکردن را به صفر برساند و محصولاتی از هر نظر بینقص به نمایش بگذارد. او به شکل طاقتفرسایی تلاش میکرد ولی تاثیرگذاری این تلاشها بسیار پایین بود. همینطور که برای آمادهترشدن بیشتر هزینه میکرد خودش را تحت فشار مالی قرار داد. وقتی دید هنوز بعد از دو سال کسبوکارش پیشرفت چندانی نکرده دچار اضطراب شد و حالا در سومین سال مسیر کارآفرینی تصویری که از خود توانمندش در آغاز مسیر داشت مخدوش شده و احساس بیکفایتی و افسردگی میکند.
در کار ذهن دخالت کن:
ذهن ما به طور خودکار دوست دارد شبیه ذهن جو کار کند؛ مدام بهانه بیاورد، ترس به جانمان بیندازد، زیادی انتقادگر باشد و در یک کلام به نیمۀ خالی لیوان توجه کند.
برای اینکه بتوانیم ذهنی مثل آنه داشته باشیم باید در عملکرد خودکار ذهن به طور آگاهانه و حسابشده دخالت کنیم.
برعکس فکر کنید تا نتایج بهتری به دست بیاورید:
از خودتان بپرسید که چطور میتوانم هرگز پیشرفت نکنم؟ و به آن جواب بدهید.
مثلاً:
اگر هیچوقت کارم را شروع نکنم، چیزی ندارم که بتوانم پیشرفتش بدهم.
اگر ایرادی مشخص شود و برای اصلاحش کاری نکنم.
اگر با افراد حوزۀ کاریام ارتباط نگیرم.
اگر مطالعاتم را در عمل امتحان و بررسی نکنم.
اگر خلاقیت به خرج ندهم.
اگر مهارتهای جانبی و مهم را یاد نگیرم؛ مثل فروش، بازاریابی و … .
بقیۀ این لیست را شما ادامه بدهید.
با این شکل از پرسیدن به جواب درست میرسید:
کارم را شروع کنم، ایرادهایش را اصلاح کنم، با افراد حوزۀ کاریام ارتباط بسازم، دانشم را در عمل بیازمایم، خلاقیت به خرج بدهم، مهارتهای جانبی را یاد بگیرم و… .
چند ایدۀ عملی برای رهایی از چنگالِ کمالگرایی:
- شروع دوباره را برای خودتان آسان کنید:
مثلاً وقتی در جایی از مسیر شکست خوردید آب خنک بنوشید/ دوش بگیرید/ در فضای سبز قدم بزنید و… دوباره تلاش کنید.
- یک لیست از کارهایی که نباید بکنید بسازید:
مدام فکرکردن به چه کار باید بکنیم اغلب اوقات دستوپا گیر میشود. بهتر است کمی به کارهایی که نباید بکنیم فکر کنیم. مثلاً ددلاین را عقب نندازیم. توی برنامههای روی کاغذ گیر نکنیم و…
- یک بیت شعر را با خودتان زمزمه کنید:
وقتی ادامۀ کار برایتان سخت شد یک بیت شعر الهامبخش را با خودتان زمزمه کنید و به راهتان ادامه دهید مثلاً:
ساعتی میزان آنی/ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو/ تا شوی موزون خویش
یا
چشم فروبسته اگر وا کنی/ در تو بود هرچه تمنا کنی
عافیت از غیر نصیب تو نیست/ غیر تو ای خسته طبیب تو نیست
- لیستی از راههایی که جواب ندادند بسازید:
برای نوشتن مقاله میخواستم از همان اول کلمات درست را به کار بگیرم که باعث شد در نوشتن فلج شوم. در عوض ذهنم را رها کردم و فقط نوشتم و برای ویرایش آن زمان جداگانهای را اختصاص دادم.
نکاتی که ارزش یادآوری کردن دارند:
- هروقت کارتان را شروع کنید ایراد و ایراداتی خواهد داشت:
نکاتی هستند که به شرط ورود به کار عملی متوجهشان میشوید مثل تفاوت آشکار بین آنچه روی کاغذ میآید با آنچه در عمل تجربه میشود.
- از استانداردهای مشتری یا کارفرما باخبر باشید:
موقع انجام کار به برآوردهکردن نیاز این افراد فکر کنید.
- ایرادگرفتن از کارتان را به مشتری یا کارفرما بسپارید:
به خودتان دل و جرئت شروعکردن بدهید. ایراد گرفتن از کارتان را به منتقدها (مشتریان و کارفرمایان) بسپارید.
- هرچه زودتر بازخورد بگیرید به نفع شماست:
چون تنها در این صورت است که میتوانید اصلاح کنید و رو به جلو حرکت کنید.
کمالگرایی از دیدگاه تو:
تعریف سازندۀ خودتان را از کمالگرایی بنویسید و مقابل چشمانتان بگذارید و مثل یک دستورالعمل مهم مطابق آن در مسیر کاری و زندگی پیش بروید. به این کار میگویند بازتعریف کردن؛ از این طریق میتوانید از مزایای کمالگرایی بیشتر بهرهمند شوید.
چند تعریف سازنده از کمالگرایی:
کمالگرایان اهداف بلندمدت و بلندپروازانهشان را به اهدافی کوچکتر میشکنند و از این طریق قابلدستیابیاش میکنند. کمالگرایان برای تلاش ارزش زیادی قائلاند و به همین دلیل سختکوش و تسلیمناپذیراند.
کمالگرایان بیش از آنکه در ذهنشان سِیر کنند، دست به کار میشوند و گامهای عملی برمیدارند. آنها موفقیت را به عملگرایی وابسته میدانند.
کمالگرایان دنبال راهحلاند. وقتی با مشکلی روحی( اضطراب، افسردگی) یا جسمی( مشکل در گوارش، درد استخوان و …) مواجه میشوند برای درمان آن هزینه میکنند( زمان، پول و انرژی صرف میکنند) و برای اینکه بتوانند در کارشان پیشرفت کنند سوال میپرسند، آموزش میبینند، کمک میگیرند و ایدههای مختلف را اجرا میکنند.
حالا نوبت شماست تا کمالگرایی را برای خودتان بازتعریف کنید.